درباره ما
شرکت مهندسی صاحبآباد پرتو (سهامی خاص) با شماره ثبت ۵۲۱۶۳۸ در پی احساس نیاز به ایجاد پلتفرمی اجرایی و نظارتی در مهندسان مشاور عمارت خورشید، در سال ۱۳۸۵ شمسی تاسیس شد. این شرکت با بهرهگیری از دانش علمی و تخصص حرفهای همکاران خود و با بهرهگیری از تجارب بدست آمده از راهبری پروژههای بزرگ مقیاس حفاظت و مرمت در کشور، زمینه کاری خود را در طراحی، اجرا و نظارت بر پروژههای مرمت، معماری و سرمایهگذاری و بهرهبرداری از ابنیه باارزش تعیین کرده و در تلاش است تا با بالاترین کیفیت ممکن، نسبت به تامین نیازهای پروژهها و کارفرمایان خود اقدام نماید.
- ماموریت
- چشم انداز
حفاظت و مرمت ابنیه تاریخی و میراث فرهنگی کشور از طریق ایجاد زنجیرهای متصل از مراحل مشاوره، طراحی، مرمت و بهره برداری بهینه از آنها.
بستر سازی جهت جذب حداکثری و ارتقاء کیفیت خدمات در صنعت گردشگری با حفظ و بهره برداری مناسب و بهینه از ابنیه تاریخی و میراث فرهنگی.
آنگونه که ما به رسالت خویش مینگریم
اگر تا چند سال پیش، گردشگری، تفریحی لوکس برای قشری خاص از جامعه بود، امروزه با افزایش ثروت عمومی در نزد طبقه متوسط و احساس نیاز به شناخت محیط پیرامون، به نیازی اساسی برای جامعه انسانی مبدل شده است. توسعه شتابان شهرها و محیطهای روستایی و توجه روزافزون به آثار تاریخی و باارزش، سبب توسعه گردشگری فرهنگ مبنا در کشور شده است. ما معتقدیم؛ شهرها و روستاها به مثابه میراثی انسانساخت، مملو از آثار و یادمانهایی هستند که کدهای ژنتیکی محیطهای مصنوع (شهر و روستا) را ساخته و آنرا با مثابه میراثی درهمتنیده در معرض توجه عمومی قرار دادهاند. در چنین نگاهی، میراث تاریخی سرزمینی، پایهای برای گردشگری و گردشگری موتور محرک توسعه درونزای سکونتگاههای انسانی خواهد بود. از این روست که شاید؛ باید بیشتر از گذشته به مقوله یادمانهای تاریخی پرداخت و آنها را نقطه عزیمتی برای توسعه فرهنگی انگاشت. رسیدن به نقطه مطلوب، زنجیرهای از اقدامات حساب شده را میطلبد؛ از شناخت و برداشت تا طراحی و اجرا و بهرهبرداری. و ما در صاحبآباد، تلاش میکنیم که این زنجیره را از نخستین حلقه تا آخرین اش، تامین کنیم.
معماری برای ما بیش از آنکه، تجربه طراحی یا ساخت بنایی خاص یا ایجاد فضا و یا تغییر آن باشد، عرصهای است برای خاطرهسازی. ما معتقدیم؛ معماری خوب، حال کاربر فضا را خوب میکند. ما سعی میکنیم این حال خوب را از لحظه شروع طراحی تا پایان اجرای طرح برای خود و کارفرماهایمان بسازیم. کار ما که تمام شد و بنا که استوار گردید، خود زبان حال خویش خواهد بود. زندگی در آن آغاز میشود و بنا و ساکنان اش، این حال خوب را به یکدیگر وام خواهند داد. ما نیاز در گوشهای دورتر، ایستاده و تماشای قد کشیدن کودکانی خواهیم بود که پا به عرصه نهادهاند. رشد میکنند و رشد خواهیم کرد.
مرمت برای ما رخدادی جادویی است. تصورش را بکنید؛ بنایی با تاریخ پر فراز و نشیب، مملو از آدمیان خرد و کلان، لبریز از خاطرات نزدیک و دور، آغشته به داستانهای شیرین و تلخ، به مرور زنگار زمان بخود گرفته و زهوارش در رفته است. اتاقها، مملو از خاک، کاغذ باطله، دیوارها، نمور و ترک خورده، سقفها ریخته و زندگیها آویخته شدهاند. در اتاقها که پا میگذاری، با هر قدم، گرد خاک، با نوری که از لابهلای شیشههای شکسته به درون میتابد، درهم میآمیزد… نمور نمناک خاک گرفته، مکانی میشود برای آن لحظه جادویی. مرمت آغاز میشود. خاکها به کنار میروند، دیوارها استوار میگردند و ترکها یک به یک دوخته میشوند. نور کم رنگ تابیده بر دیوار، به آبشاری از نور مبدل میشود و زنگار فراموشی و نسیان همراه با پردههای خاک گرفته به کنار زده میشوند. حیات به حیاط برمیگردد و شمعدانیها، دور حوض ماهی، چیده میشوند. آجرفرش حیاط، این بار بوی خاک نم گرفته را میدهد که دخترک خانه هر روز صبح، بر تن آنها میپاشد. این بو، عطر زندگی است و آن خانه دوباره مهیای زندگی شده است.
مرمت برای ما رخدادی جادویی است. تصورش را بکنید؛ بنایی با تاریخ پر فراز و نشیب، مملو از آدمیان خرد و کلان، لبریز از خاطرات نزدیک و دور، آغشته به داستانهای شیرین و تلخ، به مرور زنگار زمان بخود گرفته و زهوارش در رفته است. اتاقها، مملو از خاک، کاغذ باطله، دیوارها، نمور و ترک خورده، سقفها ریخته و زندگیها آویخته شدهاند. در اتاقها که پا میگذاری، با هر قدم، گرد خاک، با نوری که از لابهلای شیشههای شکسته به درون میتابد، درهم میآمیزد… نمور نمناک خاک گرفته، مکانی میشود برای آن لحظه جادویی. مرمت آغاز میشود. خاکها به کنار میروند، دیوارها استوار میگردند و ترکها یک به یک دوخته میشوند. نور کم رنگ تابیده بر دیوار، به آبشاری از نور مبدل میشود و زنگار فراموشی و نسیان همراه با پردههای خاک گرفته به کنار زده میشوند. حیات به حیاط برمیگردد و شمعدانیها، دور حوض ماهی، چیده میشوند. آجرفرش حیاط، این بار بوی خاک نم گرفته را میدهد که دخترک خانه هر روز صبح، بر تن آنها میپاشد. این بو، عطر زندگی است و آن خانه دوباره مهیای زندگی شده است.
معماری برای ما بیش از آنکه، تجربه طراحی یا ساخت بنایی خاص یا ایجاد فضا و یا تغییر آن باشد، عرصهای است برای خاطرهسازی. ما معتقدیم؛ معماری خوب، حال کاربر فضا را خوب میکند. ما سعی میکنیم این حال خوب را از لحظه شروع طراحی تا پایان اجرای طرح برای خود و کارفرماهایمان بسازیم. کار ما که تمام شد و بنا که استوار گردید، خود زبان حال خویش خواهد بود. زندگی در آن آغاز میشود و بنا و ساکنان اش، این حال خوب را به یکدیگر وام خواهند داد. ما نیاز در گوشهای دورتر، ایستاده و تماشای قد کشیدن کودکانی خواهیم بود که پا به عرصه نهادهاند. رشد میکنند و رشد خواهیم کرد.
اگر تا چند سال پیش، گردشگری، تفریحی لوکس برای قشری خاص از جامعه بود، امروزه با افزایش ثروت عمومی در نزد طبقه متوسط و احساس نیاز به شناخت محیط پیرامون، به نیازی اساسی برای جامعه انسانی مبدل شده است. توسعه شتابان شهرها و محیطهای روستایی و توجه روزافزون به آثار تاریخی و باارزش، سبب توسعه گردشگری فرهنگ مبنا در کشور شده است. ما معتقدیم؛ شهرها و روستاها به مثابه میراثی انسانساخت، مملو از آثار و یادمانهایی هستند که کدهای ژنتیکی محیطهای مصنوع (شهر و روستا) را ساخته و آنرا با مثابه میراثی درهمتنیده در معرض توجه عمومی قرار دادهاند. در چنین نگاهی، میراث تاریخی سرزمینی، پایهای برای گردشگری و گردشگری موتور محرک توسعه درونزای سکونتگاههای انسانی خواهد بود. از این روست که شاید؛ باید بیشتر از گذشته به مقوله یادمانهای تاریخی پرداخت و آنها را نقطه عزیمتی برای توسعه فرهنگی انگاشت. رسیدن به نقطه مطلوب، زنجیرهای از اقدامات حساب شده را میطلبد؛ از شناخت و برداشت تا طراحی و اجرا و بهرهبرداری. و ما در صاحبآباد، تلاش میکنیم که این زنجیره را از نخستین حلقه تا آخرین اش، تامین کنیم.